vahid asghary وحید اصغری tbz 📝 «تابلوی هفتم» این صبح از کدام سنگ سر بر میدارد که جای تنهایی هر روز بر بنا گوشش ماندهاست؟ اینجا غریبهای نبود. این برگهای ریخته تمام یکدیگر را میشناختند. این خط برای هر چشمی خوانا بود این جامهها به بوی هم آغشته بودند و این سبدهای خالی -صبحانهی هنوز- هر روز در کنار یکدیگر صف میبستند خط عبور نور در هراس، خط عبور اندوه در تسلیم، خطی که شهر را در بیداری میآراید خطی که شهر را در خواب میآراید خطی که خواب را میآراید در بوی برگهای سرخ... آرایش درخت، در بازتاب خونهایی که ریخته است بر پیاده رو؛ آرایش پیادهرو در سایههای دلواپس آرایش و گرایش دلواپسی در سکوت آرایش سکوت در سلولهای انفرادی آرایش و گرایش سلولها، در میلهها که چهرهها و نگاهها را مخطط کردهاند قفلی بزرگ بر دهن خاک بستهاند. ✍🏼 محمد مختاری vahid asghary’s tracks Memleketim by vahid asghary published on 2023-02-10T12:39:51Z Azerbaijan/payamturk by vahid asghary published on 2023-02-10T12:19:22Z