غزل ۲۰۹۲ دیوان شمس - صدای عبدالکریم سروش by She'r khani ha published on 2015-07-31T10:13:07Z آن دلبرِ من آمد برِ من Genre شعرخوانی Comment by Farid صورت ها صور قبیحه بوده خطخطی شون کردن؟ 2023-05-16T18:53:22Z Comment by Ramtin Khani اي فتنه من شور و شر من❤ 2022-11-11T13:54:34Z Comment by javad @mohammad-araam ♥️♥️ 2022-08-31T09:29:46Z Comment by MohammadTH 🔥 2021-04-05T20:12:40Z Comment by Ghazal Soltani 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 2020-10-28T16:14:52Z Comment by مُحَمَّد آرام متن شعر مولانا : آن دلبرِ من آمد برِ منزنده شد از او، بام و درِ منگفتم قُنُقای، امشب تو مراای فتنهی من؛ شور و شرِ منگفتا بروم کاریست مهمدر شهر مرا، جان و سرِ منگفتم بهخدا گر تو برویامشب نزیَد این پیکرِ منآخر تو شبی رحمی نکنیبر رنگ و رخِ همچون زرِ منرحمی نکند چشمِ خوشِ توبر نوحه و این چشمِ ترِ منبفشانَد گل گلزارِ رختبر اشکِ خوشِ چون کوثرِ منگفتا چه کنم چون ریخت قضاخونِ همه را در ساغرِ منمریخیام و جز خون نبُوَددر طالعِ من؛ در اخترِ منعودی نشود مقبولِ خداتا درنرود در مجمرِ منگفتم چو تو را قصد است بهجانجز خون نبود نقل و خَورِ منتو سرو و گلای؛ من سایهی تومن کشتهی تو؛ تو حیدرِ منگفتا نشود قربانیِ منجز نادرهای، ای چاکرِ منجرجیس رسد کو هر نفسینو کشته شود در کشورِ مناسحاقِ نبی باید که بودقربان شده بر خاکِ درِ منمن عشقام و چون ریزم ز تو خونزنده کنمت در محشرِ منهان تا نطپی در پنجهی منهان تا نَرَمی از خنجرِ منبا مرگ مکن تو روی ترشتا شکر کند از تو برِ منمیخند چو گل چون برکنَدَتتا به سر شدت در شکرِ مناسحاق، تویی؛ من والدِ توکی بشکنمت ای گوهرِ منعشق است پدر عاشق رمه رازاینده از او کرّ و فرِ مناین گفت و بشد چون باد صباشد اشکِ روان از منظرِ منگفتم چه شود گر لطف کنیآهسته روی، ای سرورِ مناشتاب مکن، آهستهتَرَکای جان و جهان، ای صدپرِ منکس هیچ ندید اِشتابِ مرااین است تکِ کاهلترِ مناین چرخِ فلک گر جهد کندهرگز نرسد در معبرِ منگفتا که خمش کاین خنگِ فلکلنگانه رود در محضرِ منخامش که اگر خامش نکنیدر بیشه فتد این آذرِ منباقیش مگو تا روزِ دگرتا دل نپرد از مصدرِ من 2016-01-26T03:32:48Z Comment by Noorahmad Faizi دک 2015-09-17T11:49:04Z