افشین یداللهی by ShabAva published on 2014-03-09T02:38:15Z گاهی مسیر جاده به بن بست می رود ... گاهی تمام حادثه از دست می رود ! گاهی همان کسی که دم از عقل می زند ... در راه هوشیاری خود ، مست می رود ... ! گاهی غریبه ای ... که : به سختی به دل نشست ... وقتی که قلبِ خون شده، بشکست ... می رود ! اول اگر چه با سخن از عشق آمده ... آخر ، خلاف آنچه که گفته ست ، می رود ... ! وای از غرور تازه به دوران رسیده ای ... وقتی میان طایفه ای پست می رود ... ! هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ ... بر ما ، هر آنچه لایقمان هست ... می رود ! گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند ... وقتی غبار معرکه ، بنشست ... می رود ...! اینجا یکی برای خودش حکم می دهد ... آن دیگری همیشه ... به پیوست می رود ! این لحظه ها که قیمت ... قد کمان ماست ... ! تیری ست بی نشانه ... که از شصت می رود ! بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند ... اما مسیر جاده به بن بست می رود ... ! Genre افشین یداللهی