ای ماه عالم سوز من - پیام عزیزی by Hiwa B published on 2013-09-14T21:47:39Z ای ماه عالم سوز من از من چرا رنجیده ای ای شمع شب افروز من از من چرا رنجیده ای یک شب تو را مهمان کنم تا جان دل قربان کنم جای تو درچشمان کنم از من چرا رنجیده ای ای جان من جانان من بر من نگر سلطان من یک شب بیا مهمان من از من چرا رنجیده ای من عاشق زار توام از جان وفادار تو ام تا زنده ام یار توام از من چرا رنجید های من عاشق دیوانه ام اندر جهان افسانه ام تو شمع و من پروانه ام از من چرا رنجیده ای رنجیده ای رنجیده ای از من گنه چه دیده ای دایم گنه بخشیدهای از من چرا رنجیدهای بنگر ز عشقت چون شدم سرگشته و مجنون شدم چون لاله دل پر خون شدم از من چرا رنجیده ای گر من بمیرم در غمت خونم فتد در گردنت فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده ای ای سر و خوش بالای من ای دلبر رعنای من لاله لبت حلوای من از من چرا رنجیدهای من سعدی دلخواه تو ، ابروی تو چون ماه نو من یار نیکو خواه تو از من چرا رنجیده ای آرشیو هیوا باباحاجیانی Hiwa Babahajiani Genre پیام عزیزی Comment by pejy k دەستێت خۆش 2013-10-02T04:20:23Z