شاهین نجفی - وقتی که by H. Azarakhshi published on 2014-09-01T21:13:28Z شاهین نجفی - وقتی که Genre شاهین Comment by H. Azarakhshi وقتی که کاندوم کاپوت بود زشت بود بد بود وقتی که سردار سپاه بدلی از ممد بود وقتی که هرویئنوسرنگ هدفمند بودنوقتی که کاندوم کاپوت بود زشت بود بد بودوقتی که سردار سپاه بدلی از ممد بود وقتی که هرویئنوسرنگ هدفمند بودن وقتیکه مسکن ها خودشون دردمند بودن وقتی که جنگ نبودسقف سوراخ خونه زیر بمبِ باران بود وقتی که جنگ نبود و مغزها زیربمبباران بود وقتی که دراکولا برایبرادرمگشت بود وقتی که مرکز دنیا برای من رشت بود وقتی که انقلاب خم شد به خاورانرسید وقتی که نامه هایجمکران به جماران رسید وقتی که زن هنوز زن نشده بود مادر بودوقتی که دوستدوست خواهرم خواهر بود وقتی که مغنعه ها هنوز لب شتری بودن وقتیسواران حسین لات های موتوری بودن وقتی تویی و بغض طنز و طنز بغض آلود وقتی تویی و یک گله عالِم مردود وقتی تویی وتوبه وشعر های دست به عصا وقتی تویی و فکر شاشیدن به این دنیا وقتی که توت فرنگی و موز توبهشت مجانی شدوقتی که عشق بازی چشم وپستان پنهانی شد وقتی که تام جری رو جر داد و تا آخر خورد وقتی که فکر هجده ساله ام رو پریود یه دختر برد وقتی که با "مشکی رنگ عشقه "پوک شدیم دیدی چطوربا دیاپازون های شکسته کوک شدیم وقتی که یادِ تو، شورت و سجاده ام رو تر میکرد وقتی که بیست سالگیم دم کوچتون خطر می کرد وقتی که شاملو پا نداشت ،معلم هزارپا بودوقتی که نصرت روی میز نبود ،روی تخت تنها بود وقتی تویی و بغض طنز و طنز بغض آلودوقتی تویی و یک گله عالِم مردود وقتی تویی و توبه وشعر های دست به عصا وقتی تویی و فکر شاشیدن به این دنیا وقتی که اصلاح طلبی و رفرمیسم شبیه هم بودن وقتی که انقلابی هاخم شدن یاکه کم بودن وقتی که ریش ها ته ریش و ریشه ها زیر تیشه شدن وقتی که باکری و همت ها سیاست پیشه شدن وقتی فریدون اور دوز کرد ،مرد وقتی که بیست ملیون رای و باد با خود برد وقتی که عباها شکلاتی ،سفید،زرد بودن وقتی کهازاد بودیم و ازادی ها جنس درد بودن وقتی که سینما کارگردانش باتوم دار بود سینما نبود سیرک بودپر از هدیه و گلزار بود وقتی تویی و بغض طنز و طنز بغض آلود وقتی تویی و یک گله عالِم مردود وقتی تویی و توبه وشعر های دست به عصا وقتی تویی و فکر شاشیدن به این دنیا وقتی که زن من و دختر تو و مادرشمایعنی داف وقتی که رپ قی شد از گلوی هر لمپنِ علاف وقتی که شبح مارکس روی سر دریدا بود وقتی که دالی پشت بوم ،فریدا بود وقتی که حسین کاخ سفید داشت، باراک شد وقتی که نماینده ما تو آمریکا، نایاک شد وقتی که به سیاست خندیدیم و سیاست به ما خندید وقتی که طنز، پارازیت داشت ، فرکانس ها گندید وقتی حقوق بشر بازی و استراتژی بود وقتی وطن، کورش و چلوکباب و نوستالژی بود وقتی که"وقتی که" اتفاق می افتاد از پشت پرده کسی به ما بیلاخ نشان می داد وقتی تویی و بغض طنز و طنز بغض آلود وقتی تویی و یک گله عالِم مردود وقتی تویی و توبه وشعر های دست به عصاوقتی تویی و فکر شاشیدن به این دنیا 2014-09-01T21:14:48Z