mohamad boukan هُنَرجوی موسیقی اگه نبود توجیهت میکردم که کوه هارا جچوری جا به جا میکند عشق شادیست عشق ازادیست عشق اغاز ادمیزادیست عشق اتش به سینه داشتن است عشق شوری ز خود فزاینده است در شب پیله رقص پروانه است زندهاست ان که عشق میورزد حریفا میزبانا مهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد تگرگی نیست مرگی نیست صدایی گر شنیدی صحبتی سرما دندان است زمستان است